محمد صفایی؛ چهره ای که با روی کار آمدن دکتر محمود ، نماینده عالی دولت در شهرستان گناباد شد و همگام با شعار های دولت وقت، وظیفه خود را در قالبِ فرماندار انجام میداد. این رویه اما با روی کار آمدن دکتر در سال 92 و تغییر فضای ی کشور متوقف شده، چند ماه بعد صفایی تودیع و جایگاه فرمانداری به مطلوبِ دولت وقت تفویض شد. صفایی اما شانس خود را برای تکیه دوباره بر تَختِ قدرت گناباد؛ اینبار در قالبِ نماینده مجلس امتحان کرد ولی اقبال با وی در

چند هفته پیش از آغازِ انتخابات، ملت ایران از بسطِ ویروسی فراگیر و ناشناخته در شهرِ وُوهان چین اطلاع یافتند که عده کثیری را مبتلا و تعداد قلیلی را به کام مرگ فرستاده بود (به نسبت جمعیت چین بسنجید تعدادشون کم بوده انصافا). بدین منظور، سازمان بهداشت جهانی با محاسبه ضریب خطر این بیماری در سطح جهان، کشور های عضو را مم به اتخاذ تدابیر پیشگیرانهِ بهداشتی و امنیتی به جهت جلوگیری از گسترش مَرَضِ چینی نمود.

حتما تا به حال فیلم های وسترنِ هفت تیر کشیی که کلینت ایستوود و هنری فوندا توش بازی کردن رو به کرات دیدین یا حتی اگه اینطور نبوده از لوک خوش شانسی که تو شبکه پویا مدام پخش میشه ندیده نمردید. اما گمان کنم به نکته بسیار مهمی توجه نکردید که اینان چرا اینطور حرف میزنند؟ ( برای عزیزانی میگم که فیلم هارو به زبون اصلی میبینن ) وزن خاص تکلم مردم تگزاس، فلوریدا، اوهایو، پنسیلوانیا، میامی و. بسیار شبیه به حرف زدن مردم قصبه شهر گناباد است؛ این قرابت اما داستان خودش

اَلیس! واژه ای مرموز در قصبه شهر، از زمانی که به خاطر دارم، مردم موطِنَم هنگام تعجب، وحشت و یا هیجان؛ این عبارت را بکار میبرند. به تیپش میخورد کجایی باشد؟ ترکی، عربی، فارسی، یونانی. روایت ها برای وجه تسمیه این کلمه زیاد است اما من فکر می کنم همان روایتِ قاطبه مردم گناباد در این مورد درست باشد که می گویند: لیله المبیت که کفار قریش به قتل پیغمبر کمر بسته و راهی خانه اش شدند، بر سر بستر آمده و پتو را کنار زدند تا اینکه با چهره مولا روبرو شدند که ناگاه یک